مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بیپـناهـیم، تهی دست و فـقـیر آمدهایم مستجـیـریم و به دنـبال مجـیـر آمدهایم ما که مسکین و یتیمیم و اسیریم چه باک به روی باز تو یا نعـم الامـیـر آمدهایم مثل اشکی که روی نامهٔ ما ریخـتهای از بـلـنـدای نـگـاه تو به زیـر آمـدهایـم چـقـدر مـنـتـظـر منـتـظـرانت مـانـدی منتظر ماندی و افسوس که دیر آمدهایم سخـتی راه، بـه دوش تو و آلـت افـتاد ما به هـمراه تو از بین مـسـیر آمدهایم چقـدر لطف در این سفره مهـیا کردی بـاز ما در طلـب نـان و پـنـیـر آمدهایم دو سه خط روضه سر سفره مرا مهمان کن تـشنه چشـمیم و پی گریهٔ سیـر آمدهایم با دل سوخته عـمریست که ما دنـبال سر در طشت و تن بین حصیر آمدهایم |